خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۰۱:۳۰   ۱۳۹۴/۱۲/۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ناگهان آیینه حیران شد،گمان کردم تویی
    ماه پشت ابر پنهان شد،گمان کردم تویی

    ردپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت...
    چشم آهوها هراسان شد،گمان کردم تویی

    ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی
    هر کجا زلفی پریشان شد،گمان کردم تویی

    سایه ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
    آتشی دیگر گلستان شد،گمان کردم تویی

    باد پیراهن کشید از دست گل ها ناگهان
    عطر نیلوفر فراوان شد،گمان کردم تویی

    چون گلی در باغ،پیراهن دریدم در غمت
    غنچه ای سر در گریبان شد،گمان کردم تویی

    کشته ای در پای خود دیدی یقین کردی منم
    سایه ای بر خاک مهمان شد،گمان کردم تویی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان