۲۲:۱۵ ۱۳۹۴/۱۲/۴
باز دلتنگ توام، دلبرک چشم عسلی
شمع بزم غزلم، شاپرک چشم عسلی
بعد حکم دل تو شاعر بی دل چه کند؟
با تک چشم قشنگ تو، تًک چشم عسلی؟
منکه از شعر و غزل هیچ نمیدانستم
شاعرم کرده ای ای شاعرک چشم عسلی
اسم گل بردم و با شرم ز گلزار گذشت
پیش رخسار تو ای گلبرک، چشم عسلی
به پیامی بنواز این دل مسدود و بخواه
به سلامی و گلی، مشترک چشم عسلی
باز دلتنگ توام، جلوه کن ای جلوه ی عشق
ماه بانوی غزل، دخترک چشم عسلی