۲۲:۲۴ ۱۳۹۴/۱۲/۴
رندم و شهره به شوریدگی و شیدائی
شیوهام چشمچرانی و قدحپیمائی
عاشقم خواهد و رسوای جهانی چکنم
عاشقانند به هم عاشقی و رسوائی
خط دلبند تو بادا که در اطراف رُخَت
کار هر بوالهوسی نیست قلمفرسائی
نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست
ای برازنده به بالای تو بزمآرائی
شمع ما خود به شبستان وفا سوخت که داد
یاد پروانه پر سوخته بیپروائی
لعل شاهد نشنیدیم بدین شیرینی
زلف معشوقه ندیدیم بدین زیبائی
کاش یک روز سر زلف تو در دست افتد
تا ستانم من از او داد شب تنهائی
پیر میخانه که روی تو نماید در جام
از جبین تابَدَش انوار مبارکرائی
شهریار از هوس قند لبت چون طوطی
شهره شد در همه آفاق به شکرخائی!
شهریار