۱۱:۵۵ ۱۳۹۴/۱۲/۶
راز دل فاش کنم ،بی تو مرا یار نبود
جز تو انگار کسی عاشق این زار نبود
روزو شب از غم عشق تو گرفتار شدم
چاره ای بر دل ویرانه و غمبار نبود
رفتی و رفتن تو داغ دلم تازه نمود
حیف این اشک ترم لایق دیدار نبود
شهره ی شهر شدم،ورد زبانها گشتم
آه و صد آه که دل محرم اسرار نبود
سینه پر بود ز صد خاطره از بودن تو
رفتنت آتش جان بود و به گفتار نبود
من که مشتاق وصالم،تو ز من دور شدی
ور نه دل در طلب این همه اصرار نبود
عاقبت دست به دامان خدا خواهم شد
زان که درمحضر او اصل، به اقرار نبود