۱۲:۳۷ ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
باز با دوری خود دل نگرانم کردی
مثلِ دیوانه به هر سمت روانم کردی
شاعری مردن تدریجی و نا خواسته است
مثل یک باغچه درگیرِ خرانم کردی
روزوشب یکسره مفهوم ندارد وقتی ....
خالی از ثانیه ای پر هیجانم کردی
پنجره بهت زده داشت نگاهت می کرد
پشت تردید دل ِ سنگ بیانم کردی
باد نااهل وزید و به دلم بد افتاد ....
چه بگویم که تو بی نام و نشانم کردی
گفتم اینگونه نرو می رود از دست دلم ....
رفت از دست دل و بی ضربانم کردی
مثل پیراهن ِ خاکی شده احساساتم
باز درمانده ی یک ذره تکانم کردی
من که دیوانه نبودم ولی از عمد چرا ....
ساده بازیچه ی چشم ِهمگانم کردی
مهدی نژادهاشمی