۱۴:۲۳ ۱۳۹۴/۱۲/۱۲
اين قلب پُر از غصه ، آرام نمیخواهــــد
او طالب لحن توست،پيغام نمي خواهد
گویند كه عشق تـــو ،فرجام نـــدارد هيچ
دل معتكف عشق است،فرجام نمي خواهد
عالم همه میگوید،خودرا زچه کردي مست
مستي اثرِ مِي بود،اقدام نمي خواهد
حرف دل من از شور،از شعر نمی باشد
شعرِ دل آشفته، ايهام نمي خواهد
عشق است معمّايي،ســــاده مثـالِ تو
با سادگي اَش هستم،ابهام نمي خواهد
چشمانِ دل انگیزت،يك عمر اسيرم كرد
پابند شده قلبم، آن دام نمي خواهد
پروانه نمي خواهد بي شمع شود آني
مست است زمشتاقي،اوجام نمي خواهد