۰۹:۵۶ ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
« تُرا من چشم در راهم » نه مثل شعر نیمایی
شباهنگام و در ماتم ، میان خواب رؤیایی
نه در شاخ تلاجنها ، نه در یک سایه سنگین
نه با یک قلب افسرده ، به زیر چرخ مینایی
ترا من چشم در راهم ، سحر پهلوی نیلوفر
کنار بَستر شببو ، تو هم از شرق میآیی
همیشه با خودم هستی ، میان چشم و در سینه
تو را هر لحظه میفهمم ، تو یک احساس زیبایی