خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۶:۲۵   ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تا ماه شدی ، برکه شدم ، باتن تب دار
    آیینه شدم ، محوشدی، تکه و تکرار

    باید بنشینم ، بنوازم ، بنوازی
    شهناز شوی ، ناز شوم با نفس تار

    من پنجره را پلک زدم تا تو بیایی
    شاید که دری باز شود در دل دیوار

    ای دورترین بغض زمین ، مرز نفس گیر
    نزدیک تر از من به خودم ...وعده ی دیدار

    غوغای غریبی ست میان من و این آه
    ما هر دو شکستیم در این حادثه بسیار

    باید بروم سمت غروبی که تو رفتی
    یک صبح به تو ختم نشد باز هم انگار

    من روسری ام را به پر باد سپردم
    افتاد به یادم گره بغض تو هر بار

    محبوب من ای شعر غزل خیز دل انگیز
    ای دوست ترین دوست ترین دوست ترین یار...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان