۲۳:۴۹ ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
خانه ات آباد کین ویرانه بوی #گل گرفت
از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم
زلف خود را شانه کردی شانه بوی #گل گرفت
پرتو رنگ رخت با آن گل افشانی که داشت
در زیارتگاه دل پروانه بوی #گل گرفت
لعل گل رنگ تو را تا ساغر و می بوسه زد
ساقی اندیشه ام پیمانه بوی #گل گرفت
عشق بارید و جنون گل کرد و افسون خیمه کرد
تا به صحرای جنون افسانه بوی #گل گرفت
از شمیم شعر شور انگیز آتش عاشقان
ساقی و ساغر می و میخانه بوی #گل گرفت