خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۱:۴۳   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    امید

    بیا! وگرنه در این انتظار خواهم مرد

    اگر که بی تو بیاید بهار، خواهم مرد

    به روی گونه من، اشک سال ها جاری است

    و زیر پای همین آبشار خواهم مرد

    خبر رسید که تو با بهار می آیی

    در انتظار تو من تا بهار خواهم مرد

    نیامدی و خدا آگه است: من هر روز

    به اشتیاق رخت، چند بار خواهم مرد

    پدر که تیغ به کف رفت مژده داد که من

    به روی اسب سپیدی، سوار، خواهم مرد

    تمام زندگی من در این امید گذشت

    که در رکاب تو با افتخار خواهم مرد

    پدر که رفت به راست قامتی آموخت

    به سان سرو سهی، استوار، خواهم مرد

    محسن حسن زاده



  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان