خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۳:۰۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ماهى به آب گفتا ، من عاشق تو هستم..
    از لذت حضورت ، مى را نخورده مستم!!
    آیا تو میپذیرى ، عشق خدائیم را ؟..
    تا این که بر نتابى ، دیگر جدائیم را؟!!
    آب روان به ماهى ، گفتا که باشد اما..
    لطفا بده مجالى ، تا صبح روز فردا!!
    باید که خلوتى با ، افکار خود نمایم..
    اینجا بمان که فردا ، با پاسخت بیایم!!
    ماهی قبول کرد و ، آب روان گذر کرد..
    تنها براى یک شب ، از پیش او سفر کرد!!
    وقتى که آمدش باز ، تا این که گوید آرى..
    یک حجله دید و عکسى ، بر آن به یادگارى!!
    خود را ز پیش ماهى ، دیشب که برده بودش..
    آن شاه ماهى عشق ، بى آب مرده بودش!!
    نالید و یادش افتاد ، از ماهى آن صدایی..
    وقتى که گفت با عشق ، میمیرم از جدایى!!
    ای کاش آب می ماند ، آن شب کنار ماهی..
    ماهی دلش نمی مرد ، از درد بی وفایی!!
    آری من و شما هم ، مانند آب و ماهی..
    یک لحظه غفلت از هم ، یعنی همین جدایی!!...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان