۱۲:۱۲ ۱۳۹۴/۱۲/۲۴
غریبی میکند قلبم، به چشم آشناي تو
نمی آیدبه همراهم،به شهر چشمهاي تو
نمی آید نمیخواهد،دگر او در طپش هایش
طنین عاشقی هایم، به آهنگ صداي تو
گمانم این دل عاشق،کمی عاشقتر ازپیش است
کمی عاشق تراز روزي، که بوده او براي تو
گمانم روي خاك او،قدم برداشته یک تن
کسی با جاي پاهایی، شبیه ردپاي تو
گمانم لمس کرده او،نفسهاي دلی زیبا
دلی زیباتر از قلبت،نشسته او به جاي تو
گمانم دردهاي او،شده درمان که مشتاق است
عطش دارد دوباره او، بگردد مبتلاي تو