خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۳:۳۶   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند

    سیمرغم و عقاب قبولم نمی کند

    عریان ترم ز شیشه و مطلوب سنگسار

    این شهر، بی نقاب قبولم نمی کند

    ای روح بی قرار چه با طالعت گذشت

    عکسی شدم که قاب قبولم نمی کند

    این چندمین شب است که بیدار مانده ام

    آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند

    بیتاب از تو گفتنم و آخ که قرنهاست

    آن لحظه های ناب قبولم نمی کند

    گفتم که با خیال تو دلی خوش کنم ولی

    با این عطش سراب قبولم نمی کند

    بی سایه تر ز خویش حضوری ندیده ام

    حق دارد آفتاب قبولم نمی کند...

    از: محمد علی بهمنی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان