به نام حضرت عیسی بخوان ترانه ی صلح....
سرود سبز و دل انگیز و جاودانه ی صلح ....
بکش به زخمه سر انگشت خویش را که رهد....
ز جان تار ، برون ، سوز عاشقانه ی صلح....
در این زمانه که از جهل ، جنگ ها خیزد....
پیام عشق و محبت ، شود بهانه ی صلح....
به اشک کودک آواره از ستم ، سوگند....
جهان شود چو گلستان ، ز کشت دانه ی صلح....
به نام مذهب و دین ، تخم کین به دلها کاشت.....
کسی که آتش و جنگ آوّرّد به خانه ی صلح...
نیاز مردم امروز ، فهم و آگاهی ست....
نه بوق جنگ.... و سپس ، خواب احمقانه ی صلح!....
دهند دست ، دو دولت مدار پرده نشین....
گهی به جنگ و گهی عقد محرمانه ی صلح...
و نسل ها ی زیادی در این کشاکش و قهر....
در انتظار رسیدن به بیکرانه ی صلح ....
نگین تجربه در برگ برگ تاریخ است....
ورق بزن که از آن بشکفد جوانه ی صلح....
وحید آذری
https://telegram.me/joinchat/DP1XsD6KcO14l86zlRbBgAبزن رو لینک ◕‿◕