۱۰:۱۴ ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
پریا داشت مزه مزه میکرد که جای صندلی بشینه روی میزم که با دست صندلی رو بهش نشون دادم. گفتم قرص هات رو به موقع میخوری؟
گفت بله دکتر جون، به موقع هر روز 3 بار اما نمیدونم چرا یهو اینطوری میشه.
رفتم سمتش و با دستام بهش فهموندم که دستاش رو باز کنه. بعد با چکس مخصوص عسب های پا و دستش رو تست کردم. و گفتم ببین من اگه الان میخواستم دوباره پزشکی بخونم حتما ارتوپد میشدم!
منظورمو نفهمید و همینطوری چپ چپ نگام کرد. گفت دکتر جون به خدا خودمم خسته شدم، بابا فرشید میگه درسته شما دوست خانوادگیمونی اما دیگه خیلی داریم مزاحم شما میشیم.
گفتم بابات راست میگه، پس برای اینکه دیگه کمتر مزاحم من بشی، یه دارو برات مینویسم که بریو دیگه برنگردی ...