خانه
330K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۳:۰۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    توی خونمون نشسته بودم و مامانم برام چایی آورده بود و ازم میپرسید چه خبر و به خودت میرسی یا نه و سوالای همیشگیش.
    داشتم نقشه میکشیدم که چه جوری حال لیدا رو بگیرم که یهو یه اس ام اس برام اومد. از طرف یلدا بود! خیلی عجیبه تا حالا برام پیام نزده بود.
    نوشته بود : خوبی؟ رفتی خونتون بی خبر؟! راستی تو هیچ وقت به من فکر میکنی؟

    ضربان قلبم رفته بود رو 200 اگه ریا نباشه گوش کریستین رونالدو کر! نوشتم یعنی دختر به خنگی تو هم نوبره.
    اومدم ارسالش کنم که نظرم عوض شد و پاکش کردم و یه شعر از شهیار قنبری براش ارسال کردم :

    به تو که فکر میکنم، ساز خوش صدا منم
    رقص یک پَر در هوا
    رقص سایه ها منم ...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان