خانه
330K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۲۰:۱۹   ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست

    خیلی ترسیده بود و سرجاش خشکش زده بود تا حالا اینهمه ترس رو تو وجودش حس نکرده بود. صدای اروم خش خش پشت سرش نوره قوی روبروش... هیچکاری نمیتونست بکنه خطر رو با تمام تنش احساس میکرد ... نفسهاش سرد پیشونی ای که هر لحظه قطره ای عرق ازش میچکید صدای دره ماشین رو شنید که اروم باز شد اما هیچی معلوم نبود ...صدای خش خش هم از پشت سر هر لحظه بهش نزدیکتر میشد تا اینکه یک چیز سرد رو روی سرش احساس کرد... این سردیه یک اسلحه بود که به نشانه ی تهدید ب سرش چسبانده شده بود... . حالا یک مرد قوی هیکل روبروش و یک نفر دیگه با یه اسلحه که ب سرش چسبیده از پشت سر ... یعنی چی میخاست بشه اینا کی بودند؟....

    ویرایش شده توسط رهام 💙دنیز💕 در تاریخ ۱۹/۱۰/۱۳۹۴   ۲۰:۲۱
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان