۱۳:۴۸ ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
مت توی چشمای الکس نگاه کرد و گفت : ببین من تو رو خوب میشناسم. مورگان همه چیو در موردت به من گفته. من مامور اف بی آی هستم. از مردن نمیترسم اما سامی نقش مهمی توی این پرونده نداشت.
میتونم روستاتون رو از روی زمین مثل نقشه محو کنم. اینکارو میکنم الکس. سامی کجاست؟
الکس چهره ش رو کاملا بی تفاوت نشون داد و انگار که اصلا نمیفهمه قضیه چیه شروع کرد به پرت و پلا گفتن که مت یهو پرید پشت جیمی دستش رو دور گردنش حلقه کرد و اسلحه رو گذاشت روی سرش و گفت : الکس تا 10 میشمارم نه بیشتر.
الکس شروع کرد که فریاد زدن که من هیچی نمیدونم و نمیفهمم چی میگی. این پیرمرد چیکاره ست که شمارش مت به 8 رسید و الکس به سرعت اسلحه ش رو از جیبش در آورد.
در یک لحظه هم مت و هم الکس به سمت هم شلیک کردن...