اه از نهاد کتی بلند میشه ورو به کامران میگه وای کامران حالا چیکار کنیم بدون ماشین که نمیشه این همه راه رو پیاده بریم که کامران رو به کتی و طناز میگه باید یه راهی پیدا کنیم نمیشه همینجوری دست رو دست بزاریم تا اون موجود عجیبی که طناز میگه ما رو هم نابود کنه بعد رو به طناز میگه ببین تو میتونی دقیقا بگی اون موجود چه شکلی بود با صدای جیغ کتی همه به اون سمت برمیگردن ولی...