۱۵:۳۶ ۱۳۹۴/۱۰/۲۶
ولی وقتی سرشون رو برمیگردونن هیچ اثری از هیچ موجودی نبود! کامران با ترس و آهسته گفت کتی چی دیدی که جیغ کشیدی؟!
کتی جوابی نداد. کامران برگشت به سمتی که کتی واستاده بود اما خبری از کتی نبود! به هر طرفی چرخید و اول آروم صدا میزد : کتی! کتی! اما چون جوابی نیومد فریاد زد کتییییی!
طناز دستش رو دوباره گذاشت رو دهن کامران و با گریه گفت تو رو خدا آروم باش اگه سر و صدا کنیم ما رو هم میگیرن و سه تامون رو قربونی میکنن. باید به خدمونت مسلط باشیم که بتونیم کتی رو نجات بدیم ...