خانه
327K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۵:۳۶   ۱۳۹۴/۱۰/۲۶
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    ولی وقتی سرشون رو برمیگردونن هیچ اثری از هیچ موجودی نبود! کامران با ترس و آهسته گفت کتی چی دیدی که جیغ کشیدی؟!
    کتی جوابی نداد. کامران برگشت به سمتی که کتی واستاده بود اما خبری از کتی نبود! به هر طرفی چرخید و اول آروم صدا میزد : کتی! کتی! اما چون جوابی نیومد فریاد زد کتییییی!
    طناز دستش رو دوباره گذاشت رو دهن کامران و با گریه گفت تو رو خدا آروم باش اگه سر و صدا کنیم ما رو هم میگیرن و سه تامون رو قربونی میکنن. باید به خدمونت مسلط باشیم که بتونیم کتی رو نجات بدیم ...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان