خانه
327K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۶:۴۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۸
    avatar
    کاربر فعال|608 |373 پست

    به طرف کتی دوید کتی....کتی..... تو خوبی؟ کتی حلش داد انقدر قدرتش زیاد شده بود که کامران مسافت زیادی پرت شد بعد کتی فریاد کشید چرا نمی فهمی باید از اینجا بری زود باش من دیگه وقت ندارم تا چند ساعت دیگه به یه هیولا تبدیل می شم دیگه تو رو نمی شناسم زودتر از اینجا برو کامران نمی تونست چیزایی رو که می شنوه باور کنه اما تغییر چهره کتی و قدرت زیادش نشون دهنده ی حقیقت بود بالاخره تصمیمش رو گرفت به طرف تونل دوید بدون اینکه به عقب نگاه کنه یا مکث کنه می دوید با سرعت وقتی به جنگل رسید یه دقیقه ایستاد تا نفس تازه کنه اما بوی تعفن از همه جا به مشامش میرسید بینیش رو گرفت کمی جلوتر یه گودال بود وقتی بالای گودال رسید با چیزی که دید حالش بد شد و بالا آورد داخل گودال پر از اجساد نیم خورده بود دیگه نمی تونست بایسته دوباره شروع به دویدن کرد حتی نمی دونست باید کدوم طرف بره ولی همچنان می دوید افتاب تا یک ساعت دیگه غروب می کرد باید قبل از تاریک شدن هوا جای امنی برای خودش پیدا می کرد سرگردان دورخود می چرخید که یه چیزی محکم خورد تو سرش و دیگه هیچ جا رو ندید .....وقتی چشم باز کرد توی یه کلبه عجیب که هیچ پنجره به هیچ جا نداشت به یه تخت بسته شده بود خواست به خودش تکونی بده اما سردرد بدی داشت وقتی ناله کرد در باز شد یه خانم جوون با یه سینی غذا وارد اتاق شد کامران با چشمای درشت شده گفت:تو کی هستی منو چرا بستی؟زن جوون لبخند زد گفت اسم من کیمیاست( البته نه اون کیمیا ولی خوب ناجیه دیگه) باید به تخت می بستمت چون نمی دونستم مبتلایی یا نه ولی الان مطمئن شدم نیستی بیا یکم غذا بخور خیلی ضعیف شدی .کامران:غذا نمی خوام بهم بگو اینجا چه خبره ؟ کیمیا: برای چی اومدین اینجا ؟ کامران : یکی از دوستانم بهم گفت که اینجا یه خونه ی عجیب هست ما هم برای تهیه فیلم اومدیم اینجا کیمیا: دوستت چی کارست ؟ --یه پژوهشگر!!یعنی عمدا ما رو اینجا کشونده -اره می خواسته روتون ازمایش کنه کسی نمی تونه از اینجا خارج بشه اینجا رو انتخاب کردن چون دورتادورش دره و کوه و به این راحتی نمیشه ازش خارج شد ---تو چطور اینجایی --پدرم اینجا مزرعه داشت تابستونا میومدیم اینجا این کلبه مخفی رو هم با اون درست کردم هیچکی ازش خبر نداره روزا میرم کمی خوراکی تهیه میکنم بعد اینجا پنهان می شم بخاطراین تا حالا پیدام نکردن اما نمی دونم تا کی می تونم ادامه بدم ....-آخه این چه آزمایشیه ---نمی دونم فقط می دونم ویروس به هر کی منتقل می شه بعد از 48 ساعت به یه هیولا تبدیل میشه......

    ویرایش شده توسط دامون در تاریخ ۲۹/۱۰/۱۳۹۴   ۱۵:۰۷
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان