خانه
327K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۰۸:۳۱   ۱۳۹۴/۱۱/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    شدت درد به حدی بود که از خواب بیدار شد..حتی قدرت راه رفتن هم نداشت با هر قدم که به سمت نامعلومی برمیداشت می افتاد زمینو بدنش ناتوانتر از قبل می شد...این درد عجیب چی بود که کل وجودشو گرفته بود ...باید خودشو به ی جایی میرسوند ولی نمیدونست کجا....شاید این درد شروع شده بود تا زندگیه جک رو به پایان برسونه..برای چندمین بار بلند شدو از شدت درد سرگیجه شدید باعث شد بخوره زمین و سرش به تخته سنگی که اونجا جا خوش کرده بود بخوره...جک بیهوش روی زمین افتاد...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان