خانه
329K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۲:۴۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱۲
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    کسری پرسید سرطان غدد؟ مامان من متخصص همین سرطانه می خواید بریم پیشش؟ خونمون نزدیکه پریسا بی انگیزه بود : مدارک پزشکیم همراهم نیست. کسری ولی مصر بود: میریم میاریم الان این ساعت ترافیک نیست پریسا نمی خواست با او تا خانه شان برود هول هولکی مدارک را بردارد و ناخوانده به خانه غریبه ای برود بنابراین گفت: شماره مادرتو بهم بده من زنگباهاش قرار میزارم.
    شب وقتی با اشکان موضوع را در میان گذاشت با استقبال او مواجه شد اشکان به هر ریسمانی میخواست چنگ بزند.
    خانم دکتر روشن در یک کلینیک فوق تخصصی مطب داشت و برای پریسا و اشکان وقت گذاشت و تمام پرونده اش را مطالعه کرد و در آخر از آنها خواست به او اجازه بررسی بیشتر بدهند در روزهای آتی اشکان در هراس بود و پریسا در آرامش . یک هفته بعد از کلینیک با پریسا تماس گرفتند و از او خواستند به مطب برود. پریسا بدون این که به اشکان چیزی بگوید به کلینیک رفت می خواست تنها برود. دکتر روشن از او خواست بنشیند و برایش چای ریخت. زنی میان سال با چهره ای روشن و موهایی رنگ شده و خوش رنگ بود. چهره مصمم و جذابی داشت. پریسا غرق در استحکام نگاهش گفت: من تحت نظر دکتر نعیمی شیمی درمانی انجام دادم ایشون معتقدند نباید امید و از دست داد انگار میخواست از او تایید بگیرد. دکتر لبخندی زد و گفت: دکتر های ایرانی همیشه به بیمارانشون امید میدند و این اصلا بد نیست. پریسا گفت: منظورتون چیه؟ دکتر گفت: در مورد بعضی شرایط من فک میکنم بیمار واقع بینتر باشه بهتره شاید از باقی مونده عمرش بتونه بهتر استفاده کنه . من به معجزه در پزشکی بی اعتقاد نیستم ولی بیمار باید بخواد تا معجزه بشه. پریسا گفت: خب من.... اگه بخوام واقع بین باشم؟ دکتر گفت: اگه بخوای واقع بین باشی به نظر من وقتتو تو این کلینیک ها هدر نکن به یه جای خوش آب و هوا برو و با آدم هایی که دوس داری وقت بگذرون و اگه میخوای معجزه کنی باید واسه کار بزرگی خودتو آماده کنی پریسا گفت؟ شما خودتون معجزه دیدید؟ اگه شما خودتون بودید هم... دکتر گفت: من خودم هم هیچ وقت تو بیمارستان ها و کلینیک ها وقتمو تلف نمی کردم من دکتر نعیمی رو می شناسم دکتر خوبیه ولی کلا زیادی به زندگی امیدواره اگه دکتر دیگه ای بود میگفتم صد در صد میخواد با این درمان ها از پولت استفاده کنه. پریسا جان بیماری تو خیلی پیشرفته است تو وقت زیادی نداری از زندگیت استفاده کن نمی خوای که ماه های آخر رو رو تخت بیمارستان در حال درد کشیدن باشی؟ از وقتی که پیش بینی کردن یک سال زنده ای 9 ماهش گذشته 9 ماهی که اگر باهات رو راستر بودند شاید قشنگ تر میگذشت
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان