خانه
329K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۴:۱۰   ۱۳۹۵/۴/۱۹
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست

    رضا چرچیل- قسمت دوم - اولین پست بهزاد لابی در روز اول

    رضا چرچیل خیلی زود تونست بعضی از هم بندی های خودش رو بشناسه و در مورد غیرآشناها هم قضاوت کنه.
    از چشم های بعضی شون خوند که افرادی رو توی زندان دارن و با اینکه تا حالا ندیدنش میشناسنش و از نگاهشون مشخصه که دلیل اومدنش به زندان و تا حدی از ابعاد بزرگ پرونده ش رو میدونن.
    مرد جا افتاده ای که لباس زندانش کاملا آراسته بود روی صندلی نسبتا راحتی که انتظار دیدنش را در زندان ندارید لم داده بود و روزنامه میخوند. عینکی مشکی به چشم داشت که نخ نسبتا پهن مشکی آن از لای موهای آراسته و جوگندمی مرد پشت سرش پنهان شده بود.
    با سمت راست لبانش لبخندی گویای دلتنگی و شیطنت زد و برای اینکه به خیال خود زودتر از هر چهره برجسته دیگه ای در بند 2018، این مهره توانمند را برای تیمش بکِشَد با حالتی صمیمی گفت : به بــــــــــــــه! جناب اقتصاددان و کارآفرین بزرگ ر.م ! تو جزایر قناری دنبالت میگشتیم رفیق راه گم کردی؟ ورودت رو به بند خاکی و صمیمی خواصِ 2018 خوش آمد میگم ...

    ویرایش شده توسط بهزاد لابی در تاریخ ۱۹/۴/۱۳۹۵   ۱۵:۵۷
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان