خانه
213K

شعر و قصه های کودکانه

  • ۱۹:۲۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    #مهمان_های_ناخوانده
    قصه گو:یکی بود یکی نبود . غیر از خدا هیچ کس نبود در کلبه کنار جنگل،🌾🌾🌾
    خاله پیرزن مهربانی بود👵
    که روزها در مزرعه کوچکش به تنهایی کار می کرد و شبها خسته و غمگین می خوابید.💤💤
    یکی از شبها🌃 که هوا خیلی سرد بود❄❄❄
    و باران تندی می بارید☔
    خاله پیرزن شامش را خورده بود و می خواست بخوابد که یکدفعه «تق! تق! تق!»، صدای در بلند شد.🚪🚪🚪
    قصه گو:خاله پیرزن پرسید:
    خاله پیرزن: « کیه کیه این وقت شب در می زنه تق و تق و تق!»

    قصه گو: صدایی از پشت در جواب داد:

    مرغ:- یه مرغ زرد پا کوتاه🐥
    وا کن در رو تو رو بخدا، بارون می باره جر و جر و جر ، همه تنم شده خیس و تر»☔
    قصه گو:
    خاله پیرزن👵 در را باز کرد و با دیدین مرغ زرد پاکوتاه🐥 که زیر باران ☔ایستاده بود و از سرما می لزید😖 گفت :
    « خیس شدی زیر بارون ، بیا بفرما جونم بشین کنار آتیش 🔥🔥🔥، خوش اومدی به
    خونه ام🏡

    قصه گو:اما همین که خانوم مرغه وارد اتاق شد چند تا جوجه کوچولو 🐣🐣🐣🐣🐣🐣هم دویدند و رفتند زیر لحاف خاله پیرزن، که هم گرم بود و هم نرم. خاله پیرزن از دیدن آن ها خندید و رفت کمی دانه 🍚🍚برایشان آورد، همین که می خواست برود زیر لحاف، باز صدای در 🚪🚪🚪بلند شد: «تق! تق! تق!»

    خاله پیرزن👵: « کیه کیه این وقت شب ،در می زنه تق و تق و تق!»

    گربه🐱:- «گربه شیطون و بلا ،وا کن در رو تو رو بخدا؛،بارون می باره☔ جر و جر و جر ،همه تنم شده خیس و تر»

    قصه گو:
    خاله پیرزن👵 با دیدن گربه 🐱که مثل موش🐭 آب کشیده شده بود خندید و گفت:

    « خیس شدی زیر بارون ،بیا بفرما جونم، بشین کنار آتیش 🔥🔥🔥،خوش اومدی به
    خونه ام🏡

    قصه گو:
    گربه🐱 دوید و رفت زیر لحاف و خاله پیرزن برای او هم یک کاسه شیر آورد و رفت خوابید.چیزی نگذشته بود که دوباره: «تق! تق! تق!»

    خاله پیرزن:- « کیه کیه این وقت شب ، در می زنه تق و تق و تق!»

    کلاغ🐦« کلاغ سیا! کلاغ سیا ، وا کن در رو تو رو بخدا، بارون می باره جر و جر و جر ،همه تنم شده خیس و تر»

    خاله پیرزن:- « خیس شدی زیر بارون ،بیا بفرما جونم، بشین کنار آتیش، خوش اومدی به خونه م»

    قصه گو: کلاغ هم رفت زیر لحاف و خاله پیرزن برای او هم کمی پنیر آورد اما هنوز نخوابیده بود که دوباره : «تق! تق! تق!»

    خاله پیرزن:- « کیه کیه این وقت شب،در می زنه تق و تق و تق!»

    سگ🐶:- « سگ سیاه پا کوتاه، وا کن در رو تو رو بخدا، بارون می باره جر و جر و جر ، همه تنم شده خیس و تر»

    خاله پیرزن👵« خیس شدی زیر بارون ،بیا بفرما جونم بشین کنار آتیش ، خوش اومدی به خونه م»

    قصه گو: سگ هم دوید زیر لحاف و خاله پیرزن برای او هم کمی غذا آورد و رفت خوابید. تازه خوابشان برده بود که : «تق! تق! تق!»

    خاله پیرزن:- « کیه کیه این وقت شب،در می زنه تق و تق و تق!»

    گاو🐄🐄:– « گاوم با شاخای طلا، وا کن در رو تو رو بخدا، بارون می باره جر و جر و جر، همه تنم شده خیس و تر»

    خاله پیرزن:- « خیس شدی زیر بارون ،بیا بفرما جونم، بشین کنار آتیش، خوش اومدی به خونه م»

    قصه گو:خاله پیرزن 👵گاو را هم به کلبه دعوت کرد و برای او هم کمی علف آورد و رفت و خوابید.😴😴😴
    اما وقتی گاو که از همه حیوانات بزرگتر بود، رفت زیر لحاف، نصف آن را گرفت. حیوانات دیگر تا آمدند اعتراض کنند دوباره: «تق! تق! تق!»

    خاله پیرزن:- « کیه کیه این وقت شب ، در می زنه تق و تق و تق!»

    خروس🐔🐔🐔: – « خروس زری خوش صدا، وا کن در رو تو رو بخدا، بارون می باره جر و جر و جر، همه تنم شده خیس و تر»

    خاله پیرزن:- « خیس شدی زیر بارون، بیا بفرما جونم بشین کنار آتیش، خوش اومدی به خونه م»

    قصه گو:خانم مرغه و جوجه ها با دیدن خروس زری خیلی خوشحال شدند و به خاله پیرزن گفتند که او رفته بود تا برای آن ها غذا پیدا کند. خاله پیرزن کمی دانه برای خروس آورد و رفت که بخوابد. سر و صدای آن همه حیوان که به زور خودشان را زیر لحاف جا داده بودند اتاق را پر کرده بود.

    خاله پیرزن که نمی تونست در آن شلوغی بخوابد ، داشت با خودش فکر می کرد : « که اگه فقط یه حیوون دیگه بیاد، من باید سرپا بخوابم، چون دیگه جایی نمونده…» که ناگهان : «تق! تق! تق!»

    خاله پیرزن:- « کیه کیه این وقت شب، در می زنه تق و تق و تق!»

    گنجشک🐧:- « گنجشک ریزه ی بلا ، وا کن در رو تو رو بخدا، بارون می باره جر و جر و جر، همه تنم شده خیس و تر»

    قصه گو:صدای داد و فریاد حیوانات قطع شد. همه ساکت شدند تا ببینند خاله پیرزن چکار می کند او باز هم با مهربانی در را باز کرد و گفت:

    خاله پیرزن:- « خیس شدی زیر بارون،☔ بیا بفرما جونم، بشین کنار آتیش🔥🔥🔥 ،خوش اومدی به خونه م»
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان