خانه
213K

شعر و قصه های کودکانه

  • ۱۹:۳۹   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    بخشی از داستان زیبای علیمردان خان

    داشت عباس قلی خان پسری
     پسر بی‌ادب و بی‌هنری
     
    اسم او بود علی مردان خان
     کلفت خانه ز دستش به امان
     
    پشت کالسکه مردم می‌جست
     دل کالسکه نشین را می‌خست
     
    هر سحرگه دم در بر لب جو
     بود چون کرم به گل رفته فرو
     
    بسکه بود آن پسره خیره و بد
     همه از او بدشان می‌آمد

     

    .هرچه می‌گفت لَله لج می‌کرد 
     دهنش را به لَله کج می‌کرد
     
    هر کجا لانه گنجشکی بود
     بچه گنجشک در آوردی زود
     
    هر چه می‌دادند می‌گفت کم است
     مادرش مات که این چه شکمست
     
    نه پدر راضی از او نه مادر
     نه معلم نه لَله نه نوکر
     
    ای پسر جان من این قصه بخوان
    تو مشو مثل علی مردان خان
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان