مهرمینا وااااااااااااای آره دقیقا می دونم چی میگی ! غیر از این نامه های دیگه هم دارم. یعنی کاملا اون فاز احساسی رو که میگی می فهمم. اون دفتر خاطراتا رو یادته؟ تو هم داشتی؟ می دادیم دوستامون یا معلم ها بنویسن؟! یه جمله ها یا شعرایی فقط متعلق به همون دوران بود. الان اگه اینارو به بچه های این دوره نشون بدی کلی مسخره ات می کنن و از خنده رو زمین غلت می زنن! اصلا یه پیشنهاد دارم یه تاپیک می زنم همه بیان این جور چیزا رو بزاریم توش. نامه، نقاشی، هر نوستالژی یا خاطره ای البته نه از اینترنت چون این تصویرای نوستالژی اینترنتی دیگه خیلی زیاد شده، منظورم چیزایی که واسه خودمون باشه. به نظرت اسم تاپیکو چی بزارم بهتره؟
رمز گشایی عااااالی بود
آره دقیقا !!!! اون دفتر خاطراتها هم خیلی خوب بود :))))) و علاوه بر اون همون دفترچه خاطرات روزانه و ثبت علاقمندیها و ... که من فکر کنم رونمایی یه سریاشونو بذارم برای بعد فوتم که فرزندانم روحشون شاد شه از یافتنشون راستی مامانم هم دوران خودشون که شونصد سال پیش میشه از همین دفتر خاطراتها که میدادن دوستاشون بنویسن داشته که اگر هنوز داشته باشه و اون هم پیدا کنم چیزهایی جالبی توش یافت میشه ، با تاپیکت موافقم ولی نمیدونم تا چه حد میتونیم پرایوسیشو حفظ کنیم ، نیس که اسناد مهم و محرمانه ای هم هست !! اسمش هم میتونه باشه "نوستالژی های خودمونی" مثلا یا یه چیز دیگه
شونصد سال پیش، اگه مامانت اینو ببینه
آفررررین برو پیدا کن دور هم بخندیم
بااااااورت نمیشه داشتم تاپیکو درست می کردم، دقیقا به همین اسم فکر کردم!