خانه
1.17M

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۲:۰۷   ۱۳۹۵/۴/۵
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
    زیباکده
    مامان رهام و دنیز : 
    از اونجایی که من خیلی دختره خوبی هستم از بچه گی فقط عاشق همسرم بودم و ارزو میکردم باهام ازدواج کنه (یعنی فقط یه نفر تو زندگیم بوده از اول) همه خاطره هام هم مربوط میشه ب ایشون.
    ما وقتی ک تازه نامزد کرده بودیم همش ب همسرم گیر میدادم ک تا حالا با چند نفر دوست بودی و چرا دوست بودی و همش دعوا میکردیم :/ . همسرم هربار اول لا ارامش برخورد میکرد و اخرسر صداش میرفت تا اسمون . منم سوراخ موشو میخریدم و دفعه بعد دوباره شروع میکردم .
    خلاصه تا جایی پیش رفتیم که همسرم از شدت عصبانیت تا دوماه باهام قهر کرد و بهم سر نمیزد . بعدشم دیگه اینجوری شد ک اینحرفا از سرم افتاد
    زیباکده


    با همسرت فامیل بودین یا همسایه ؟

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان