خانه
1.18M

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۵/۴/۸
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    arnina : 

    کشتمتون .
    دقت کردین هیشکی منو دعوت نکرده .
    اما خودم تعریف میکنم چون چند شبه دارم بهش فکر میکنم . بی مناسبت به ایام نیست .
    یه شب قبل از خواب بهش اس دادم .و صحبتهای پیامکی مون شروع شد . پنج شنبه بود . غرق در اس دادن و اس خوندن بودم . هر دو پایه . صحبت شیرین بود و هیچکدوممون خسته نبودیم . یه لحظه حس کردم . معده ام ترش کرده . به خودم اومدم و دیدم هوا روشن شده . اصلا باورم نمیشد . آخه من از اون دست آدمهام که ساعت 11 شب می خوابه . صبح هم به زور بیدار میشه . عشق خوابم کلا . به خاطر همین خیلی تعجب کردم . ازش خداحافظی کردم که حداقل یه کم بخوابم . دیدم دیگه نمیشه . چون همه بیدار بودن و نمیشد دو مرتبه خوابید . در طول روز هم نشد بخوابم .
    دو باره شب که شد دلم خواست که باهاش صحبت کنم . دیدم خوابم نمیبره . ( اینایی که میگم از من بعیده ها من به شدت عشق خوابم . امکان نداره بتونم دو ساعت دیرتر از وقت موعد بخوابم . ) بهش اس دادم . اونم که مشتاق تر از همیشه . بازم با هم صحبت کردیم . چقدر حرف واسه ی گفتن داشتیم . مگه تموم میشد . تا به خودم اومدم دیدم ساعت زنگ زد . باید برم اداره . صبح شنبه بود . من دو شب پیاپی نخوابیده بودم . پاشدم آرایش زدم و رفتم سر کار . کسی ازم نپرسید کسر خواب داری یا نه . چون سرحال سرحال بودم . ( برخلاف شنبه های دیگه . که معمولا با چشم های پف کرده و غر غر کنان میرم سر کار )
    چرا اینجوریه ؟ واقعا عشق چیه ؟
    حالا که اون ایام گذشته . گاهی به این فکر میکنم . اونایی که عاشق خدا هستند . نیمه های شب بیدار میشن واسه ی راز و نیاز و دعا .
    آخه من همیشه میگم مگه میشه آدم از خواب شیرین بزنه ووووووووووووی نصف شب پاشه آخه چی بگه . نصفه شب چی داره به خدا بگه که بیداره . از همین عشق زمینی نصفه نیمه تونستم درک کنم. حال اون عارف ها و بندگان خاص خدا رو . که شب و روز حالیشون نیست و از این عشق سر خوشند .
    در چهل سالگی فقط اینو فهمیدم که اونایی که شب رو با خدا شون به روز میرسونند . عاشق بودند .
    کاش عشق زمینی ناکام من حداقل منو به عشق حقیقی میرسوند . که تا حالا نرسونده .
    شاید از این به بعد ...............اگه فرصتی باشه .

    زیباکده

    عزیزم من از دلم گذشت دعوتت کنم ولی چون تو صندلی داغ یه کم تعریف کزده بودی و انگار که هر وقت از این ماجرای عشقی ازت سوال میشد ناراحت میشدی واسه همین من دعوتت نکردم. اما در کل واقعا توصیفاتی که گفتی خیلی خوب بود . به نظر منم اگه آدما بتونن به عشق حقیقی دست پیدا کنن به طوریکه از خوابشون بزننو به شوقش بیدار شن هیچ وقت شادابیشونو از دست نمیدن چون که به یه چیز پایدار توسل کردن. به نظرم از عشق زمینی که نسبت به یه بنده اشه میشه به بزرگتر از اون که عشق آسمونیه پی برد ولی وای به اون روزی که اون عشق زمینی بنا به ذاتش که بنده ی خداست نتونه کنارت باشه اونوقته که فکر میکنی تا آخر عمر زخمی هستیو یه جای کار میلنگه. مگه اینکه خیلی آدم قوی باشیو با این قضایا به طور مستمر مقابله کنی. .

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان