بچه ها خاطره های همگی خیلی باحال بود

آشنایی بابا و مامان من خیلی داستان نداشت. توی محل کار همدیگه رو دیده بودن و بابام خوشش اومده بود و دیگه هیچی دیگه به خانواده گفته بود و با کمک رییس اونجا خانواده طرف(که مامانم باشه) رو پیدا کردن و حالا! حالا حالا حالا
