برباد رفته فکر میکنم همه میدونن . قهرمان داستان مدتها عاشق اشلی بود اما با رت باتلر زندگی میکرد . روزی که همسر اشلی مرد . رت هم رفت چون مطمئن بود که اسکارت به سمت عشقش میره . زمانی که رت رفت تازه اسکارلت متوجه شد که اشلی همچین هم آش دهن سوزی نبوده . که سالها وقتش رو تلف کرده . اما دیگه دیر شده چون رت برای همیشه رفت . یک سال پیش . حدودا همین آخرش . رت در مه غلیظ ناپدید شد و رفت . بله . ..........مارگارت میچلالبته اینم بگم بعدها الکساندرا ریپلی ادامه ی این داستان رو نوشته .تحت عنوان اسکارلت و همه چی به خوبی و خوشی تموم شده .