نوشان :
جلد سوم ( هری پاتر و زندانی آزکابان) کتاب با عصبانیت هری ار مارج شروع میشه که بعد از تحقیر های مارج هری از عصبانیت اونو باد میکنه

دیگه کاری بود که از دستش بر میومد هری با عصبانیت بار و بندیلشو بر میداره میاد از خونه دورسلی ها بیرون و یهو یه چیزی میبینه که باعث میشه از ترس چوبدستیشو بگیره جلوش همین حرکت باعث احضار اتوبوس شوالیه میشه که اونو به کافه خیابان دیاگون می بره اونجا تا شروع کلاس هاش یه اتاق میگیره و هر روز....
ادامه بدم؟ یا بهم ایمان آوردی فاطمه ؟

وقتی منتظر اتوبوس شوالیه هست یه سگ سیاه رو می بینه....