نوشان :
بچه ها جون مادرتون بیاید دور هم یه داستان پلیسی بنویسیم منم از فکر این چالش باز ( چالش آقای لابی) که بار مسئولیت سنگینی برام هست راحت شم این شم پلیسی بهزاد هم بخوابه وگرنه هممونو میدزدونه هااا. در ضمن یه پیشنهاد چربم دارم به نظرم بیایم همون داستانی که آهو باهاش تاپیک داستان نویسی رو راه اندازی کرد با یه پروسه دیگه و یه پایان دیگه بنویسیم 

من هر نوع داستان نویسی رو پایه ام. اما اگه فک کردی و گول میخورم و حاضرم چهار نفری باز شروع کنیم کور خوندی!
باااااید بگردی و 3 نفر رو مجاب کنی یا از بیرون بیاری یا ترکیبی از این دو حرکت! تازه دو چالش هم گذشته و تاخیر داری. منم قبله عالمم و صبرم تا حدی هست بعدش دیگه شکنجه و شلاق و فلک و اینا ها! 