منم با نظر آقا محسن موافقم ... نسل جدید هم گستاخترن هم تنبلتر (البته استثناتی هست). دروغ چرا با اینکه از لحاظ سنی باهاشون فاصله ی زیادی ندارم ولی درکشون برام یه کم سخته و یه جورایی ناخوشایند... و از همه جالبتر اینکه نوستالژیای دهه ی شصتیا و باورهای اونا بیشتر بهم نزدیکتر و قابل درکتره در واقع اگه یه مثال بزنم و خودمو مثلا با خواهرم مقایسه کنم میتونم این تفاوتارو حس کنم . از لحاظ امکاناتم کاملا با آقا محسن موافقم من شخصا طوری بار اومده بودم از طرف پدرو مادرم که یاد نگیرم هر چیزیو ساده به دست بیارم (دوران ابتدایی رو میگم آخه اونموقع ها به بچه ها رو نمیدادن ) مثلا خرید تخم مرغ شانسی که اونموقع از خارج وارد میشد برای من واقعا دنیایی بود که خودم پولامو جمع میکردم مثلا تا یه دونه از اونا بخرم ولی خوب از خواهرم به بعد دیدم که کلا قضایا با هم فرق کردو خیلی چیزا تغییر کرد . هیچ وقت یادم نمیره زمانی رو که چند سال پیش سوار سرویس خواهرم شدم و دیدم که بچه های هم نسل خواهرم میتونم بگم همشون اتوبوسو گذاشته بودن رو سرشون و فقط من بودم که اروم نشسته بودم اما زمان ما وقتی سوار سرویس میشدیم چند نفر شیطون بودن که کلاسم میذاشتن رو سرشون میومدن تو سرویسم همین بود بقیه اروم بودن ینی اگه توی سرویس خوارهم یه کم دیگه میموندم صد در صد منو میخوردن اما واقعا نسل به نسل که میگذره به قول استادم همشون توی سن کم به یه درجه اجتهادی رسیدن که جراتشونم زیاده