fatemeh.g21 :
mona mona :
خب 
خوش اومدن فرق داره دوست شدن 
اول يه چيزي رو براتون توضيح بدم مادر من توي تربيتشون خيلي سخت گير بودن و قوانين و اصول زيادي رو براي ما تعيين كردن و باتوجه به اينكه من 3تا خواهر دارم و پدرم از ابتدا محل كارشون خارج از ايران بود و هميشه از ما دور بودن مادرم نسبت به ما احساس مسئوليت بيشتري ميكردن و همچنين سخت گير تر بودن و مدام متذكر يكسري مسائل بودن كه فلان كار بده در شان شما نيست و ووووو ... (بخصوص ما كه متولد يك نسل قبل از شما بوديم نحوه تربيت و رفتارمون خيلي با شما فرق داشته )
بر همين اساس بخصوص من توي رفتارم جوري بودم كه هيچ موقع از اون حد فراتر نرم هميشه معتقد بودم كاري كه نياز به پنهون كاري داره پس نبايد انجام بشه كلا دختر حرف گوش كني بودم حتي زمان دانشگاه كه خوابگاه ميرفتم و به نسبت آزادي بيشتري داشتم اما هيچ وقت نشد كه بخوام با كسي دوست بشم يه مورد ديگه اينكه من 17 سالگي وارد دانشگاه شدم و بعد از فارغ التحصيلي سريع مشغول به كار شدم يك جورايي هيچ وقت ازين دخترايي نبودم كه وقت آزاد براي اين كارا داشته باشم
كلا دختر آروم و سر به زيري بودم
اصلا دوست نبودم چرا باورش براتون اينقدر سخته ؟؟
بعدشم شده خوشم بياد ولي به روي خودم نيوردم دلم به حال كسايي كه از من خوششون اومده ميسوزه
چون واقعا روي خوشي از من نديدن باور كنيد گريه چند نفرشون رو ديدم
الان كه بهشون فكر ميكنم عذاب وجدان مي گيرم 

خوب باشه نبودی دیگه ....اونی که خوشت اومده ازشو توضیح ندادیا ولی خوب قبوله مونا مونا قانع شدم
اما چون نصفه قانع شدم عکس شماره 9 رو بذار

شما كلا انگار قانع نميشد
اينجور نميشه كه هم جواب رو داده باشم هم عكس عوض كنم 
اصلا خودتون دعوتيد فقط فعلا سوالي به ذهنم نمي رسه يادم اومد ميگم 

آخه مسائل خصوصي كه فقط خود ما در جريانش هستيم حقيقت يا دروغش رو از كجا ميخوايد تشخيص بدبد دختر من 
