خانه
1.18M

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۰:۵۹   ۱۳۹۶/۱/۱۹
    avatar
    یک ستاره ⋆|2816 |1653 پست

    سلام مارفتیم انزلی اونجاعروسی یه آشنایی دعوت بودیم حالابماندکه مابه عروسی اونااشنانبودیم وعروسی توحیاط بودتا12شب توحیاط یخ زویم توراه برگشت یه روستایی به نام کچابودکه اولش تابلوزده بودروستای توریستی کچا
    گفتیم که توریستیه بایدجای قشنگی باشه ورفتیم یه دوری توش زدیم جاتون خالی واقعا قشنگ بود همه جاش چمن بودتپه دشت سبزبود
    واقعاآدم اززیباییش مست میشدهوای عالی
    خلاصه ماگفتیم ناهارواینجابمونیم بعدحرکت کنیم سمت تهران شوهرخواهرم گفت نه الاوبلا ترافیکه نمیشه زودتربرگردیم مام راه افتادیم رسیدیم رودباراینجا شوهرخواهرم گفت بریم کناررودخونه ناهار
    چشمنون روزبدنبینه بادبودبادبودسردسرد ازماشین پیاده شدیم خاک رفت توچشممون گفتم اینجا نمیشه خاک توغذامون پرمیشه بریم توراه جای بهترخلاصه رفتیم دوباره بین راه اونا یه جاوایسادن گفتن شمام بیاین پیش ما مام اوناروردکرده بودیم گفتم بی خیال جای به اون خوبی روگذاشتیم اومدیم اینجادیگه اتوبانم که راه برگشت نداره تاخودتهران البته شهریاراومدیم بعدتوشهریارجاتون خالی رفتیم یه رستوران دیگه ایندفه شام خوردیم34

    ولی درکل روزای دیگه که توانزلی اتراق کرده بودیم خوب بود وخوش گذشت

    ویرایش شده توسط نرگس z در تاریخ ۱۹/۱/۱۳۹۶   ۱۱:۰۳
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان