من شما را به چالش دعوت میکنم!

خب اگه چالش قبلی ، چالش آهو جون و فرشته جون بود، این یکی چالش مختص منه. چون من به این کار یعنی دادن لقب به دیگران خیلی علاقه دارم.
من قبلا بعضی از شماره ها رو با اسم مستعار صاحبشون سیو کرده بودم ولی سر کار چند بار که توی یه جلسه یا جایی بودم که موبایلم روی میز بود و اون اسم دیده میشد، رفتم همه اسامی رو به اسم اصلی تغییر دادم.
کلا وقتی با یکی خیلی راحت باشم و اونم اهل شوخی باشه، اسمهای مستعار یکی بعد از دیگری به اون آدم تعلق پیدا می کنه که بسته به اتفاقی که افتاده اون اسم به اسامی قبلی اون آدم اضافه میشه. در این حالت خودِ طرف هم از اسم مستعار خودش خبر داره اما مدل دیگه اینه که به افرد اسامی میدم ولی طرف خودش خبر نداره، مثل اسمهایی که به رئیسم، همکارام و ... میدم و دوستام فقط میدونن اون کیه.
دو تا از خاطراتشم بگم. رئیس قبلیم فامیلش دادبخش بود و من بین بچه ها/همکارام که باهاشون صمیمی بودم. بهش میگفتم دَدی (پدر) بعد یه دفعه یکی از دوستام رفته بود باهاش حرف بزنه سوتی داده بود گفته بود که فلانی(یعنی من) گفته با دَدی هماهنگ کردم. این همکارم از آدمای قدیمی اونجا بود و با دَدی خیلی راحت و صمیمی بود ، خلاصه قضیه لو رفته بود و من چند روزی سعی می کردم باهاش چشم تو چشم نشم .
یه دفعه هم با دو تا از دوستام رفته بودیم این بادی/یه دستگاهیه که میزان عضله، چربی و .. رو اندازه می گیره و فرم بدنت رو تحلیل می کنه/ ما اینو از نت برگ خریده بودیم و توی توضیحاتش نوشته بود توسط پزشک انجام میشه. من و دوستام که رفتیم دیدیم چند تا دختر توی رنج بیست تا بیست و پنج سال اونجان و روپوش سفید پوشیدن. بعد من یواش به دوستام گفتم پس دکتر کو؟ خلاصه این دخترا شنیدن و از اون لحظه تصمیم گرفتن که نقش دکتر رو بازی کنن و اینقدر بچه بودن که قضیه تابلو بود ولی چون انجام این تست نیاز به تخصص پزشکی نداشت ما هم به روی خودمون نیووردیم ولی اینا حسابی توی نقش فرو رفته بودن و هی همدیگه رو دکتر صدا می کردن. نوبت دوستم شد یکیشون به اون یکی گفت خانم دکتر شما کار ایشون رو انجام میدین بعد اونم گفت بله خانوم دکتر . ما هم به هم نگاه می کردیم و ریز می خندیدیم. آخرای کار سه تاییمون بود که یکیشون با اضطراب و هیجان زده اومد تو و کلا قضیه خانم دکتر انگار یادش رفته بود. داد زد: مریم، نسترن، گلی ،... خانم دکتر داره میاد.... اینام سکته کرده بودن از توی اتاقا دوییدن بیرون و منظم دست به سینه نشستن روی صندلیاشون... کار ما که تموم شده بود و داشتیم می رفتیم بیرون که خانم دکتر واقعی اومد.... از اون روز من این دوتا دوستم رو خانم دکتر صدا می کنم. اونام به من میگن خانم دکتر و وقتی سه تایی باهم میشینیم حرف میزنیم خیلی خانم دکتر تو خانم دکتر میشه.
خب اسمهای مستعار خودم رو یکی از برادرام ، دوستای نزدیکم و همسرم بهم دادن که پر کاربردترین آنها عبارتند از:
فری، فرفری، فرک، آبایی، رادی، آذی، خانم دکتر، همزاد و....