بهزاد لابی :
خوب من اول شرکت میکنم توی چالش اول.
تو از همون اوایل حالا به دلیل کمبود وقت یا هر چی، خیلی معمولا توی حرف های جمعی شرکت نمیکردی یا توی تاپیک هایی که دیگران میزدن مشارکت خاصی نداشتی، اما خیلی فعال بودی توی تاپیک هایی که موضوع خاصی داشتن و میذاشتی و کلی تاپیک میذاشتی.
برای همین طول کشید که با هم آشنا بشیم، تا اینکه بلاخره تاپیک کافه رو خودت زدی و اونجا بیشتر با هم حرف زدیم. بعدش دیگه فکر میکنم زمان مسابقه های آشپزی و اینا بود که بیشتر شناختمت و صمیمی تر شدیم.
من خیلی نگاهم در طول زمان بهت تغییر نکرده، فکر میکنم آدم حساسی هستی، مهربون، جزییات برات مهمه، دل نازک، سوتی ده قهار در زمینه شکستی و ... 
حال داشته باشی خیلی فعالی ولی اگه بیحال باشی هیچی دیگه. بیشتر 0 و 100 ی فکر میکنم.
اهل کمک کردن و خوشحال کردن دیگران هستی. پایه ای.
خوب حالا منم دعوت میکنم از
نوشان، فرک، دیبا، دایموند، مونامونا

خب من از همون اول وارد سایت شدم خیلی آشنایی با هیچ کدوم از بچه ها نداشتم وبعد رفته رفته که بعضی مبحث ها تون رو میخوندم یه خورده فهمیدم که چه خبره اینجا
خب نظرم در مورد تو اینکه من از همون اول میدم تو خیلی شوخی مخصوصا با دوستان نزدیک ترت مث فرک و نوشان و آهو ولی با بچه های جدید خیلی هم صحبت نمیشدی ویا خیلی کمتر شوخی میکردی باهاشون
و بعد فهمیدم خیلی پایه تاپیک سوتی ها و نویسندگان هم هستی
تو خیلی نویسندگیت خوبه من از چالش داستانی که قبلا نوشان جان داده بود فهمیدم خیلی داستان رو واقعی تر و پر شاخ و برگ میکنی ذهنت خیلی خوب کار میکنه توی این قضایا😁
وهمیشششششششه این سوال تو ذهنم مونده تو چرا تکی؟ منظورم اینکه هیچ مرد دیگه ای من ندیدم توی این سایت ، که بیاد شرکت کنه همشون خانومن ولی نمیدونم تو چرا اینقده وفادار موندی به این اینجا و چی چیش تو رو جذب کرده که این همه سال اینجا باشی😅
خب منم دعوت میکنم از دوستان عزیزم
فرک، بهزاد لابی، دلداده نوشان ، مونا مونا