خانه
1.18M

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۵:۲۳   ۱۳۹۸/۲/۲۵
    avatar
    یک ستاره ⋆|2250 |1468 پست

    من اولین خاطره ایی که به یاد دارم از دوران کودکیم وقتی بوده که من حدود 4 یا 5 سالم بوده . من و دختر عموها و پسرعموها هممون هر روز صبح برای بازی کردن به خونه عمو کوچکتره میرفتیم . یادمه من عشق دس گرفتن کیف بودم زن داداشمم که دختر عمومه و خونشون بودیم کیفه مامانش رو داد به من و کلی ذوق کردم . یادمه هممون عاشق درس کردن خونه با هرچیزی بودیم اعمم از تشک و متکا و ...

    یه روز که داشتیم بازی میکردیم زن عموم یه کاسه تخمه که شامل تخمه خام و شور میشد آورد برمون که بخوریم . من تخمه شور هارو دوس داشتم و هعی جدا میکردم تا اینکه پسر عموم همونی که الان همسرمه زد رو دستمو گف حق نداری جدا کنی درهمه و ماله همس و از اینا . منم غیضشو گرفتم ولی هیچی نگفتم گفتم بزار تخمشو بخوره . بعد از صرف تخمه رفتیم برا بازی که نمیدونم چی شد کیفمو یه کوچولو با دستش کشید و باعث شد تعادلمو از دس بدم . منم که اعصابم خورد این کار دومش بود یه سنگ برداشتم زدم یه کوچولو بالاتر از شقیقش . اندازه یه گردو باد کرد و اون شروع کرد به گریه کردن منم گریم گرف . یه فیلم هندی شد که نگو . آخر سرم اون ازم معذرت خواهی کردش . 27

    ویرایش شده توسط هلما در تاریخ ۲۵/۲/۱۳۹۸   ۱۵:۲۸
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان