خانه
716K

کافه نویسندگان

  • ۱۴:۰۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    بچه ها اگه ایده من رای بیاره قبل از شروع داستان یه کوچولو بیشتر راجع بهش توضیح میدم. نوشان گفتش که اینجوری خیلی روانشناسی میشه ونیاز داره که اطلاعاتمون در مورد روانشناسی به خصوص روانشناسی کودک زیاد باشه. من فکر می کنم همه ما یه خاطراتی از کودکیمون داریم که می گیم اگه من جای مامان یا بابا بودم در مورد خودم این کار رو می کردم. مثلا وقتی پنج سالم بود مامان منو فرستاد دنبال خرید ماست با خواهر دو سالم و من خیلی ترسیدم. یا مثلا مامان منو وقتی چار سالم بود توی مهمونی تنها گذاشت و یه خانم غریبه می خواست گوشواره منو بدزده. یا وقتی بزرگتر شدم 18 سالم بود و اولین بار دوست پسر داشتم مامان اینکار رو کرد که باعث شد من کلا از رابطه با جنس مخالف بترسم یا فاصله بگیرم یا ... که تو فکر می کنی بهترین تصمیم نبوده و حالا میای یه جور دیگه تصمیم می گیری حالا تو واقعا هم فرزندی هم مامان و تجربه هر دو رو همزمان داری حالا چقدر می تونی موفق باشی.

    به نظرم  اینطوری نوشتن نیاز به داشتن علم روانشناسی خیلی زیاد نمی خواد چون تو به اندازه کافی هر دو رو درک می کنی و می شناسی

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۹۴   ۱۴:۰۵
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان