۱۰:۰۴ ۱۳۹۵/۴/۱۴
arninaدو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
بارها دوست داشتم تو نوشتن همراهی کنم . اما نشده یا از وسط رسیدم . یا حس کردم روند داستان مورد پسندم نبوده شرکت نکردم .
تا اینجا از موضوع زندانی خوشم اومده .
اما چون هر نویسنده ای ایده ای تو ذهنش داره که بقیه ازش بی خبرند . و ممکنه داستان رو طوری ادامه بده که بقیه نمی تونن بقیه اش رو جور کنن . به نظر من ما دفتر خاطرات زندانی رو بنویسیم .
مثلا اولش اینجوری شروع بشه . روز ورود به زندان . دوشنبه 16 مهر : (خاطرات مربوط به اون روز نوشته بشه . ممکنه نوشتن خاطرات روز اول دو سطر باشه . ممکنه ده سطر . )بستگی به اتفاقاتی داره که تو اون روز براش پیش اومده .
اینجوری دستمون بازه هر جا حس کردیم داره داستان ناجور پیش میره .....خوب بالاخره شب میشه و خاطرات اون روز تموم میشه . برعکس ممکنه اتفاقی که توی روز بخصوص افتاده اینقدر جالب باشه که تا دو سه روز زندانی رو درگیر کنه .