بهزاد لابی :
سلام نوشان خوبی؟
نه من اتفاقا خیلی برام مهم نیست که حتما همه داستانها انتهاش خیلی بزرگ باشه و همگی امنیتی بشن اما خوب این داستان یه جورایی اینجوری پیش رفت و من فکر کردم که اینطوری دوست دارید. آخه خودت کلی پول جابه جا کردی و آدما رو اینور اونور کردی

با این حال من هم از جزییات لذت میبرم هم از ریتم بالا، میشه یکی در میون داستانها رو متفاوت بنویسیم و اینقدر نمای بزرگ ندیم گاهی. اولشم من کلی سوال کردم ازتون ببینم این رضا چقدر خفنه در واقع و ... حالا با نظر جمع هی میاریمش جایی که اکثریت لذت ببرن و انسجام هم داشته باشه


مرسی آقا بهزاد پس امیدوارم برگرده به حالتی که برای همه مون قابل نوشتن باشه. بعدش نوشتن اتفاقات چندین هفته یا ماه توی یه پست از دید من جالب نیست. خیلی از پستهای قبلی رو بی معنی کرده.