نوشان :
بچه ها انقد به رابطه غزل به سعید گیر ندید داستان اصلا عوض شد قرار نبود عشقولانه بنویسیم چرا راجع به پدرام و خونه شو زندگی تو روستا نمی نویسید؟
نمیدونم تو همه متن هایی که از اول نوشتیم سعید نقش پررنگی داشت. حالا اگه قراره اون نقش کمرنگی تو داستان داشته باشه، خودمون باید کمرنگش کنیم دیگه. مثلا این غزل اصلا تو فکر نیست که یهو یه مشکلی تو روستا پیش میاد و ...
حالا سعیدم ازونور مشکلات خودش رو به وجود میاره. در واقع چالش ها. خوب بیاید بنویسید دیگه ...