خانه
204K

رمان ایرانی " اِنجیلا "

  • ۰۰:۵۲   ۱۳۹۶/۹/۱۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان انجیلا 💘


    قسمت بیست و سوم

    بخش پنجم




    اما من نتونستم از این مسئله چشم پوشی کنم و فردا صبح زود قبل از اینکه احمد بیاد سر کار , رفتم سراغ منشی اون و کشیدمش کنار و ازش خواستم توضیح بده ...
    اول به طور کلی انکار کرد ... بعد یکم من و من کرد و گفت : به خدا تقصیر من نبود , خانم شاهین دستش تو این کار بود ... من بی گناهم ...
    گفتم : باشه , من زنگ می زنم پلیس بیاد و برین کلانتری توضیح بدین ولی اگر رفتی و افتادی زندان من کاری برات نمی کنم ... اما اگر همه ی جریان رو برام بگی , نمی ذارم آبروت بره ... زود باش حرف بزن ...
    گفت : برین سراغ خانم شاهین ,کار اون بود ... چیزه ...
    گفتم : هی میگی خانم شاهین , اون که یک ماهه رفته ... تو این مدت که اون نبوده هم هر شب یکی دو نفر رو لای مریضا پولشو خوردی ...
    گفت : من خوردم ؟ من غلط بکنم ... به خدا هر چی برمی داشتم دکتر می دونست ...
    شاهین رفته ولی ... ولی ... آخه چطوری بگم ... به خدا تقصیر من نیست ... خانم دکتر به من رحم کن , من شوهر دارم ، سه تا بچه دارم ... منو تو این کار دخالت نده ...
    گفتم : باشه ... حالا که راه نمیای با من , زنگ می زنم پلیس ...
    گفت : تو رو خدا خانم دکتر به من رحم کن ... آبروی سه تا بچه منو می بری , هم آبروی خودت می ره ... نکن ...

    گفتم : تو دزدی کردی , آبروی من می ره ؟
    گفت : وقتی آبروی دکتر بره , شما هم تو این کار قاطی می شین ...

    و شروع کرد به گریه کردن ...
    گفتم : حرف بزن ببینم چی میگی ؟ موضوع چیه ؟ چرا آبروی دکتر می ره ؟ ...
    گفت : قول بده ... قسم بخور که به دکتر نگی از من شنیدی ...
    گفتم : باشه , قول می دم ... بگو ببینم چی شده ؟

    گفت : اون دختره شاهین با آقای دکتر این کارو می کردن ... تو رو خدا پیش خودتون بمونه , ولی اونا با هم این پولا رو برمی داشتن ...
    گفتم : چی میگی ؟ نمی فهمم ... دکتر پول خودشو برمی داشت ؟ چرا چرند میگی ؟
    گفت : راستش این پولا رو می داد به شاهین ... خودش خبر داره .. .
    گفتم : تو هم حق سکوت می گرفتی و حرفی نمی زدی ؟ به چه دلیل می داد به شاهین ؟
    گفت : آخه شما زن خوبی هستی ... خانم دکتر همه خبر دارن جز شما ولی دیگه باید بدونین ... دکتر خیلی شلوغش کرده ... من دیگه حالم داره به هم می خوره از بس با این زن و با اون دختر رابطه داشته ... یکی دو تا که نیستن ماشالله ...




    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان