خانه
452K

رمان ایرانی " گندم زارهای طلایی "

  • ۰۲:۲۲   ۱۳۹۷/۱/۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    گندم زارهای طلایی 🌾🌾


    قسمت شانزدهم

    بخش ششم




    تو راه تخمه می شکستیم ... علی می خوند و منم باهاش همراهی می کردم , تا حدی که درشکه چی هم به وجد اومده بود و داشت قر می داد و بشکن می زد ...
    و ما که هر دو بچه بودیم , به اون می خندیدم و غصه هامون رو فراموش کردیم ...
    علی باز صداشو عوض کرد و گفت : لیلا , لیلا ... آیینه می خواد ... شمدون می خواد ...
    گفتم : شیربهای نقد می خواد ... یک شب اعیونی می خواد ...
    گفت : مهمونی و مهمون می خواد ... ندارم , ندارم , ندارم ...
    گفتم : پس آفتابه لگن هفت دست , شام ناهار هیچی ...


    و باز من از خنده ی علی , ریسه رفته بودم ...
    آخه اون هنوز باورش نمی شد من که یک زن بودم , این شعرها رو این طور دقیق بلد باشم ...


    تا به گندم زار های چیذر رسیدیم ...
    قلبم از دیدن خوشه های گندم که طلایی شده بودن , به تپش افتاد ...
    گفتم : علی می شه یکم پیاده بشیم ؟
    گفت : چشم , قربونت برم ... آقا اینجا نگه دار ...

    و فورا خودش پیاده شد و منو بغل کرد و گذاشت پایین ...
    یک نفس عمیق کشیدم و بی اختیار رفتم وسط گندم ها ...
    دشت وسیعی از گندم جلوی چشممون بود ... وای که هیچ منظره ای از رقص خوشه ها توی باد و هیچ موسیقی دلنوازتر از خش خش ساقه های اون نمی شناختم ...
    دلم تنگ بود برای روزایی که بدون اینکه اسیر دست عزیز خانم باشم , میون این گندم ها چرخ می زدم و اونا رو بو می کردم ...
    اینجا نه دروغ بود , نه ریا , نه آدم بد ... گندم بود و گندم و رنگی از طلا با بوی خوش و نوایی که انگار تو این دنیا , فقط من می شنیدم ...
    خدا موسیقی رو از طبیعت به انسان آموخت تا آرامش بگیره و انسان ها این موهبت الهی رو بر هم حرام کرده بودن ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان