خانه
452K

رمان ایرانی " گندم زارهای طلایی "

  • ۰۸:۱۷   ۱۳۹۷/۱/۱۵
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    گندم زارهای طلایی 🌾🌾


    قسمت بیست و سوم

    بخش چهارم



    ملیزمان و هوشنگ از رفتن منصرف شدن و همه با هم اثاث رو خالی کردیم و بردیم توی دو تا از اتاق های جلوی حیاط و درشو بستیم و گذاشتیم برای صبح ...
    یکم بعد علی و هوشنگ که موقع خالی کردن اثاث با هم دوست شده بودن , تازه سر خنده و شوخی رو باز کرده بودن و دور هم نشستیم ...
    علی گفت : به خدا هوشنگ , امشب اولین بار بود زنم قربون صدقه ی من رفت ... اگر می دونستم زودتر میومدم خونه ی خاله ...
    ببین دستم سوخته لیلا یک نگاه بهش ننداخته , اصلا از من نپرسید چی شد دستت سوخت ؟ حالا چطوره ؟
    هوشنگ گفت : ولی من دائم خونه ی خاله ام اما میلزمان این کارو نمی کنه ... پس تو شانس آوردی ...
    ملیزمان گفت : مثلا تخم دو زرده می کنی که قربون صدقه ات برم ؟
    خاله گفت : لیلا یکم دف می زنی ؟ ببینم یادت نرفته باشه ...
    گفتم : نه بابا ! دیروقته , باشه بعدا ... الان حالشو ندارم ...
    علی پرید دف رو آورد و داد دست من و گفت : تو رو خدا لیلا , بذار خستگیم در بره ...

    و خودش بشکن زد و سرشو تو صورت من تکون داد و خوند : درد بی درمون من , دوا و درمون نمی شه ...
    شروع کردم به زدن و خوندم : سوغات شهر فرنگ , زیره ی کرمون نمی شه ...
    گفت : تخته نمد , قالی کرمون نمی شه ...
    گفتم : یه خراور من نمی شه , تاریکی روشن نمی شه ...
    همه با هم دست می زدن و با ما می خوندن ... علی از جاش بلند شد و شروع کرد به رقصیدن و بشکن زدن که : من که ز مال دنیا یک عباسی ندارم , بهتره زن نگیرم ... بهتره زن نگیرم ...
    نه از شما نه از خودم رودروایسی ندارم , بهتره زن نگیرم ...
    برم برم که لیلی , مجنون نمی شه ... دو متر دبیت مشکی , واسه فاطی تنبون نمی شه ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان