

اردیبهشت 92
تو اردیبهشت امسال عروسی دختر خاله همسری بود و من برا النا یه لباس عروس در نظر گرفتم که بپوشه و براش تور و گل سر هم درست کردم ....
النا : مامان منم میدونی یه روزی عروس میشم
من : آره مامان عروسی که رفتیم تو هم لباس بپوش عروس بشی
النا : آخ جون من با بابا یوسف ازدواج میکنم . .من لباس عروس میپوشم عروس میشم .. . بابا هم کت شلوار می پوشه داماد میشه
به همین سادگی ...هوو دار شدم رفت پی کارش......بعله