خانه
170K

النا: موهبت الهی (خاطرات و عکسهای النا)

  • ۰۱:۰۶   ۱۳۹۲/۹/۱۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    مهر 92

    النا میره مهد و صبح ها ورزش صبحگاهی دارن ...دیشب کلی از دستش خندیدیم .. بعد شام منو یوسف رو بلند کرده بود که پاشین نوبت ورزشه ...
    النا : خوب بچه ها (من و یوسف رو میگفتا) دستا به کمر ...حالا قــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــل قــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــل و کمرش و میچرخوند کلی خندیدیم که النا قر نه قل !!!!!!!!!!!


    امروز به مربی اش گفتم :جون خودت یه ورزش دیگه هم یادش بده ما دیشب بابا کرممون خوب شد چون همش قر میدادیم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان