خانه
322K

*حرفای جالب*

  • ۱۶:۰۲   ۱۳۹۴/۲/۱۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    پادشاهي وزيري داشت كه هر اتفاقي مي افتادميگفت:خيراست!!
    روزي دست پادشاه درسنگلاخها گيركرد ومجبور شدند انگشتش را قطع كنند،وزيردر صحنه حاضر بودگفت:خيراست!
    پادشاه ازدرد به خود ميپيچيد،از رفتار وزير عصبي شد،اورا به زندان انداخت،۱سال بعد پادشاه كه براي شكار به كوه رفته بود،در دام قبيله اي گرفتارشد كه بنا بر اعتقادات خود،هرسال ۱نفررا كه دينش باانها مختلف بود،سر ميبرندو لازمه اعدام ان شخص اين بودكه بدنش سالم باشد
    وقتي ديدند اسير،يكي از انگشتانش قطع شده،وي را رها كردند
    انجا بود كه پادشاه به ياد حرف وزير افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود:خير است!
    پادشاه دستور ازادي وزير را داد
    وقتي وزير ازاد شد و ماجراي اسارت پادشاه را از زبان اوشنيد،گفت:خيراست!
    پادشاه گفت:ديگرچرا؟؟؟
    وزير گفت:از اين جهت خيراست كه اگرمرا به زندان نينداخته بودي و زمان اسارت به همراهت بودم،مرا به جاي تو اعدام ميكردند......


    ....در طريقت هر چه پيش سالك آيد خير اوست
    در صراط مستقيم اي دل كسي گمراه نيست....

    *حافظ*
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان