خانه
322K

*حرفای جالب*

  • ۱۵:۱۰   ۱۳۹۴/۳/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    دختر کوچولو 2 تا سیب تو هر دو دستش داشت. همون موقع مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو تا دست دخترش افتاد.
    و بهش گفت : " یکی از سیباتو به من میدی ؟"
    دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به هر دو سیب .
    کمی فکر کرد و ناگهان یه گاز به هر دو سیب زد !
    لبخند روی لبای مادرش خشک شد ! چهره ی مادر داد میزد که چقدر از دخترش نا امید شده...

    امّا ؛ دخترک لحظه‌ای بعد یکی از سیب‌های گاز زده رو به طرف مادرش گرفت و گفت : " مامان جوون بیا اینو بخور ، چون این سیب شیرین‌ تره ! "

    مادر خشکش زد ! چه اندیشه‌ایی به ذهنش راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه ایی بود !

    هر قدر با تجربه باشیم ، در هر مقامی هم که باشیم ، هر قدر هم خودمونو دانشمند بدونیم ، قضاوت رو باید کمی به تأخیر بندازیم و بذاریم طرف مقابل فرصتی برای توضیح داشته باشه
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان